میگویند کشاورزی آفریقایی در مزرعهاش زندگی خوب و خوشی با همسر و فرندانش داشت.
یک روز شنید در بخشی از آفریقا معادن الماس کشف شدهاند
مردمی که به آنجا رفتهاند با کشف الماس به ثروتی افسانهیی دست یافتهاند
او که از شنیدن این خبر هیجان زده شده بود
تصمیم گرفت برای کشف معدن الماس به آنجا برود.
بنابراین زن و فرزندانش را به دوستی سپرد و مزرعهاش را فروخت و عازم سفر شد.
او به مدت ده سال آفریقا را زیر پا گذاشت
و عاقبت به دنبال بی پولی وتنهایی و یاس و ناامیدی خود را در دریا غرق کرد.
اما کشاورز جدیدی که مزرعهی مرد بیچاره را خریده بود.
روزی در کنار رودخانهیی که از وسط مزرعه میگذشت
چشمش به تکه سنگی افتاد که درخشش عجیبی داشت
او سنگ را برداشت و به نزد جواهر سازی برد
جواهر ساز گفت:سنگ الماسی است و قیمتی نمیتوان بر آن نهاد
مرد زارع به محلی که سنگ را پیدا کرده بود رفت و متوجه شد
سرتاسر مزرعه پر از سنگهای الماسی است که
برای درخشیدن نیاز به تراش و صیقل داشتهاند
صاحب پیشین مزرعه بدون آنکه زیر پای خود را نگاه کند
برای کشف الماس تمام آفریقا را زیر پا گذاشته بود
حال آنکه در معدنی از الماس زندگی میکرد!!!!!!!
ما درطول زندگی خود,برای نیازی متقابل,افراد دیگر را برای کامل کردن
درسهای زندگی به خودجذب میکنیم.
اقوام ,دوستان و دیگران
به عبارت دیگرما پای دیگران را به زندگیمان باز میکنیم...
تا بخشهایی از وجودمان را که انکار کردهایم ببینیم.
حضرت عیسی(ع)به سوی کوهی میگریخت آنچنان که گویی شیری به او حمله کرده است.شخصی به دنبال آن حضرت میدوید و میگفت:به کجا فرار میکنی؟کسی در تعقیب شما نیست.
حضرت عیسی(ع)از شدّت شتاب پاسخ او را نداد. ادامه مطلب ...
/بازگشت امام خمینی (ره)به میهن واغاز دهه فجر مبارک/
همیشه با امدن بهمن جای خالیتان احساس میشود ولی یادتان هیچ وقت از ذهنمان بیرون نمیرود..