عشق,تنها امیدی است که وجود دارد:زیرا تنها عشق میتواند پلی میان انسان و خدا باشد:زیرا تنها عشق
میتواند قایقی باشد که انسان را از این کرانۀ رود به کرانهی دیگر ببرد.
غیر از عشق,هیچ امیدی وجود ندارد.
انسان,بدون عشق در یاس و ناامیدی زندگی میکند.
بسیاری ازمردم در دروغ زندگی میکنند.
البته آن دروغها,زیبا,راحتیبخش و مطبوع هستند و موجب تسلی خاطر میشوند.
اما در هر حال دروغ,دروغ است و نمیتواند دردی از شما دوا کند.
دروغ مانند تریاک عمل میکند.
میتواندبه توکمک کند بدبختیات را فراموش کنی.
میتواند به عنوان دارویی آرامبخش مورد استفاده قرار گیرد.
اما نمیتواند بیماری را ریشه کن کند.فقط بر نشانههای بیماری سرپوش میگذارد.
ترس چیزی جز غیبت عشق نیست
اگر حقیقتا عشق بورزید ترس ناپدید میشود.
وقتی عشق اجازۀ جاری شدن پیدا نکند تبدیل به ترس میشود.
اما هنگامی که عشق جاری باشد ترس وجود ندارد.
ترس احساس عدم ارتباط با هستی است.
کودک ترس را نمیشناسد.
کودکان عاری از هر گونه ترس به دنیا میآیند.
اگر جامعه کودکان را در نداشتن ترس کمک و حمایت کند و شهامت را در مفهوم حقیقی آن به آنها بیاموزد و اگر جامعه بتواند به جای باورها و عقاید پوسیده و کهنه برایشان پرسش ایجاد کند آنگاه کودکان به عشاقی بزرگ و افرادی خارقالعاده بدل خواهند شد.
زندگی یک هدیه است
اما فقط تعداد اندکی از مردم آن را میدانند
زیرا خداوند بدون هیچ هیاهویی این هدیه را به ما بخشیده است
هدیه زندگی چنان بیسرصدا به ما ارزانی شده است که ما به ارزش آن پی نبردهایم.
اگر شما از هدیه زندگی آگاه شوید و شکر آن را به جا آورید.
برای دریافت هدایای بیشتر شایستگی مییابید.
کسی که از خدا بابت همه چیز شکرگزار است بیشتر و بیشتر دریافت میکند.
زیرا قلب شکرگزار گشوده و گشودهتر و پذیرا و پذیراتر میشود.
هر انسانی با سرنوشتی خاص به دنیا پا مینهد.
او باید وظیفهای را به انجام برساند.
پیامی بدهد و کاری را به پایان برد.
بنابراین حضور ما در دنیا تصادفی نیست.
آمدنمان مقصودی به دنبال دارد.
هدفی فرا راه ماست
و هدف هستی این است که کاری را با دستانمان به انجام برساند.
********************************
*********************
************
***