تاجری منعم ودارا وجوانمردبپا کرد شبی مجلس مهمانی بافر وشکوهی وفرو چیدسر میز
ز هرچیز ودران بزم طرب خیز وتعب ریز,خوش وخرم ومسرور برای زدن سور,خبر کرد
تمام رفقا را....