تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

تجارت

تاجری بغدادی روزی در بازار به بهلول برخوردو گفت:جناب بهلول عاقل,من چه کالایی بخرم تا سود فراوان ببرم؟


بهلول در جوابش گفت:اهن و پنبه بخر.......


تاجر رفت اهن و پنبه زیادی خریدوپس از مدتی کوتاه سود فراوانی نصیبش شد.


بار دیگر به بهلول برخورد کرد وگفت:ای بهلول دیوانه!من چه کالایی بخرم تا سود ببرم؟


بهلول گفت:پیاز و هندوانه بخر!


تاجر رفت و خرید,اتفاقا هوا گرم بود وپس از چند روزی همه پیازها و هندوانه ها


 گندیدو تاجر مجبور شد همه را در دریا بریزد و از این راه ضرر کلانی کرد.


تاجر فوری به سراغ بهلول رفت وگفت:این چه راهنمایی بود که کردی؟!


بهلول گفت:در مرتبه اول بعنوان عاقل با من مشورت کردی,من هم جواب عاقلانه دادم.


بار دوم به عنوان دیوانه خطاب کردی,من هم دیوانه وار جواب دادم

نصیحت بیجا(بحر طویل)

تاجری منعم ودارا وجوانمردبپا کرد شبی مجلس مهمانی بافر وشکوهی وفرو چیدسر میز


ز هرچیز ودران بزم طرب خیز وتعب ریز,خوش وخرم ومسرور برای زدن سور,خبر کرد 


تمام رفقا را....

 

ادامه مطلب ...