تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

تسبیح حضرت قائم (عج)از روز هجدهم تا آخر ماه




خداوند را به عدد تمام مخلوقاتش تسبیح می کنم 


و پاکیزه می دانم او را در حدی که رضای ذات اقدس وی  درآن است .


خدای  را به تعداد و شماره کلماتش تسبیح می کنم 


و او را از هر عیب و نقصی دور میدانم


 و به اندازه عرش وی, او را تسبیح می کنم 


او سزاوار همان قدر حمد و ستایش من است


 که او را تسبیح و تقدیسش می کنم



زیباترین بهار



چند روزی  بیشتر به پایان سال 1394 نمانده انگار همین دیروز بود که پایان سال 1393 را اعلام می کردیم


 و شرو ع سال جدید را ....



و  اینک دوباره بهار نزدیک است


این روزها همه مشغول حساب کتابهای مالی هستیم ...



 از این لحظات و ساعتها و ثانیه های آخر هم استفاده کنیم


 و یادمان نرود  یک نگاهی هم به حساب و کتاب دلمان بیندازیم 


حال که خانه هایمان را پاکیزه تر از روزها و ماههای گذشته  کردیم 


دلهایمان را نیز پاکیزه کنیم تا بهارمان زیباترین بهار باشد..



زندگی را راحت بگیریم تا راحت زندگی کنیم

سخت شدن زندگی ,مربوط به« سخت گیری »ماست


نه وجود مشکلات


گاهی وقتها آنقدر زندگی را سخت می گیریم که غیر قابل تحمل جلوه می کند


و حال آنکه واقعیت چیز دیگری است.


زندگی آنقدر هم که می پنداریم سخت و دشوار نیست


همیشه واقعیت تحمل پذیر است.


اغراق کردن مااست که شدت درجه دشواری را بالا می برد.


یکی از کلیدهای رضایت از زندگی راحت گرفتن زندگی است.


راحتی زندگی را باید در خودمان جستجو کنیم این یک اصل است


زندگی را راحت بگیریم تا راحت زندگی کنیم

بهترین وسیله برای به دست آوردن درستکاری


غالب جنایت ها مانند...


آدم کشی راهزنی,دزدی,جیب بری,جاسوسی,


دروغ گویی,چاپلوسی,وطن فروشی,اجنبی پرستی


و مانند اینها از نتایج شوم طمع و تکیه زدن بر دیگران است 


ولی کسی که تاج افتخار«عزت نفس»را به سر دارد.


در برابر هیچ عظمتی  


جز عظمت خدای متعال سر فرود نمی آورد 


و در مقابل هیچ صولت و حشمتی ,به زانو در نمی آید


و همیشه از آنچه حق تشخیص می دهد,دفاع می کند. 


عزت نفس بهترین وسیله ایست 


که می توان با آن صفت درستکاری را به دست آورد


 و حفظ نمود.




تو را دوست دارد






خدایا...


خدا یا اسیرم نجاتم بده


ز جام و سبویت براتم بده



دلم روشن از آتش عشق کن


برویان گل سرخ زین خاربن



بسوزان دلم را گر این سخت سر 


به عشق کسی جز تو بندد کمر



چنان کن که از این و آن گم شوم


به یاد تو فارغ ز مردم شوم



تو خوبی و خوبی تو را می‌سزد


ردای ربوی ترا می‌سزد



 برویان گل نور در سینه‌ام


ببر زنگ ظلمت ز آیینه ‌ام



فرو بشکن این تخت بند تنم


مگر بر سر چرخ پایی زنم



بگوشم رسان نغمه‌های سروش


مرا بنده‌ای کن به خوبان فروش



کرم کن زرحمت پناهم بده


به سر منزل مهر راهم بده



تو دانی که این خسته جان از محن


تو را دوست دارد خداوند من



اگر زشت نامم و گر نیک نام


تورا من طلب کرده‌ام, والسلام


................................


سید مصطفی موسوی گرمارودی