تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

عاشق



روزی مجنون از روی سجاده‌ی شخصی عبور کرد


مرد نمازش را شکست و گفت:


مردک در حال راز و نیاز با خدا بودم


چرا این رشته را بریدی؟


مجنون لبخندی زد وگفت:


عاشق بنده‌ای بودم و تو را ندیدم


تو عاشق خدا بودی چطور مرا دیدی؟


**********

.........................................

**********