بیاموزیم که همه روزه به دیگران خدمت کنیم.
نگران آن نباشیم که با کار خیر کردن اعتباری دریافت نمیکنیم
وقتی در ترافیک به کسی راه میدهیم که ممکن است دیگر اورا نبینیم
وقتی به فقیری پول میدهیم که ممکن است دیگر از او خبری دریافت نکنیم
این اشکالی ندارد
خداوند حسابهای ما را نگه میدارد
او هر محبت و مهربانی ما را میبیند
و هر حرف تشویق کننده ما را میشنود
چه با من رفتار خوبی بشود یا نشود.
میخواهم با دیگران به خوبی رفتار کنم
نمیخواهم کار خیری انجام دهم برای اینکه دیده شوم
نمیخواهم کاری کنم که دیگران بگویند:"ببین چه آدم خوبی است!"
به راستی شگفت آور است
که یک اقدام خیرخواهانه در قبال دیگران تا چه اندازه میتواند
روی زندگی آنها تاثیر بگذارد و روز آنها را تغییر بدهد
چه روزگار خوشی پیدا میکردیم
اگرهمه مردم کاری میکردنند که دیگران خوشحال شوند
مرد فقیری بود که همسرش از شیر گاوشان کره درست میکردو او آنرا به تنها بقال روستا میفروخت.آن زن روستایی کرهها رابه صورت گلولهای دایرهای یک کیلویی میساخت و همسرش در ازای فروش آنها,مایحتاج خانه را از همان بقالی میخرید.روزی مرد بقال به وزن کرهها شک کردو تصمیم گرفت آنها را وزن کند.هنگامی که آنها را وزن کرد.دید که اندازه همه کرهها نهصد گرم است.او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به فقیر گفت:دیگر از تو کره نمیخرم,تو کرهها رابه عنوان یک کیلویی به من میفروختی در حالیکه وزن آن 900 گرم است.مرد فقیر ناراحت شد سرش را پایین انداخت و گفت:راستش ما ترازویی نداریم که کرهها را وزن کنیم ولی یک کیلو شکر قبلا از شما خریدم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار دادم.
افتاده باش اما نه از دماغ فیل