تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

بقال و مرد فقیر

مرد فقیری بود که همسرش از شیر گاوشان کره درست می‌کردو او آنرا به تنها بقال روستا می‌فروخت.آن زن روستایی کره‌ها رابه صورت گلوله‌ای دایره‌ای یک کیلویی می‌ساخت و همسرش در ازای فروش آنها,مایحتاج خانه را از همان بقالی می‌خرید.روزی مرد بقال به وزن کره‌ها شک کردو تصمیم گرفت آنها را وزن کند.هنگامی که آنها را وزن کرد.دید که اندازه همه کره‌ها نهصد گرم است.او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به فقیر گفت:دیگر از تو کره نمی‌خرم,تو کره‌ها رابه عنوان یک کیلویی به من می‌فروختی در حالیکه وزن آن 900 گرم است.مرد فقیر ناراحت شد سرش را پایین انداخت و گفت:راستش ما ترازویی نداریم که کره‌ها را وزن کنیم ولی یک کیلو شکر قبلا از شما خریدم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار دادم.


افتاده باش اما نه از دماغ فیل