ای اله من!
به وقت خواستن, تو را بخیل و تنگ نظر نیافتم.
و هر گاه که اراده تو کردم , تو را گرفته و درهم ندیدم.
بلکه تو را شنونده دعایم و بخشنده ی نیازهای خویش یافتم.
و دیدم که نعمت های تو در همه حال
و در همه وقت,درباره من بسیار است
پس تو در پیش من ستوده ای
و رفتارت با من نیکو و شایسته سپاس است..
از این رو جان و روح و زبانم تو را می ستاید.
ستایشی کامل و در خور شان تو
ستایشی که حقیقت شکر را دریابد.
ستایشی که همسنگ با خشنودی تو از من است.
پس مرا از خشم خود رهایی بخش!
خدا یا بر ذمه ام حقوقی است از بندگان تو ,که آنها را از یاد برده ام .
با این حال همه آنها در پیش چشم توست ,چشمی که خواب نمی رود.
و در ظرف علم توست,علمی که فراموشی بدان راه ندارد.
پس در برابر آن به صاحبانش جایگزینی عطا کن
و گرانباری اش را از دوش من بردار
و سنگینی اش را سبک گردان
و مرا از اینکه مانند آنها را انجام دهم
به عصمت خود نگاه دار!
آن تویی که در دشواریها و گرفتاریها خوانده میشوی
ودر پیشامدهای ناگوار پناهی جز تو, بر طرف کننده بلایی نیست
و جز تو گره گشایی, نه
ای پروردگار من ! هر دری را که به رویم فرو بندی گشایندهای نیست
و اگر بگشایی هیچ کس را یارای بستن آن نیست
و بر آنچه که تو مشکل ساختی. آسان کنندهای
و آن کس را که خوار کردی یاری دهندهای نیست
خدایا!بر محمّد و دودمانش درود فرست
و مرا از دل مشغولی به خویشتن
و باز ماندن از وظیفۀ بندگی کفایت کن
و مرا به کاری که در آخرت از آن بازخواستمیکنی برگمار
و روزگارم را به انجام دادن کاری که مرا برای آن آفریدهای(عبودیت)مصروف دار
وبینیازم کن
و در روزیم فراخی بخش
و مرا به فتنۀ ناسپاسی و سرکشی میازمای
و عزیز و گرامیام دار
و به غرور و خودخواهی
و خود بزرگ بینی گرفتارم مکن
و به بندگی درگاهت رام و تسلیم گردان
و عبادتم را با خودپسندیم تباه مگردان
و به دست من خیر و نیکی را بر مردمان جاری کن
و به مباهات و فخر و به رخ کشیدن و منت نهادن عبادتها
و کارهای نیکویم را ضایع مساز
و خلق و خوی عالی و برتر عطایم کن
و از مباهات و به خود نازیدن آزادیم ده