وقتی حرف تلخی دلم را میشکند......
وقتی حقی از من ضایع میشود.........
وقتی به من ظلم میشود.............
تو را که میبینم وحضورت را حس میکنم پر از عشق میشوم.
پر از آرامش میشوم.
اندوهم را فراموش میکنم و پر از احساس میشوم.
ای مهربان!
تو که کنارم باشی هر اتفاقی برایم خوشایند است.
مگر میشود لطف ومهربانیت را فراموش کنم؟
مگر میشود حضور تو را فراموش کنم؟
مگر میشود خوبیهایی که بر من روا داشتی و حوادثی که از من دور کردی نادیده بگیرم؟
تمام لحظاتی که به من فرصت دوباره دادی به خاطر دارم.تمام آنچه که باید میدادی و آنچه که نباید میدادی و من همه را میدانم.میدانم که تو هرگز برای بنده ناسپاس و گنهکارت بد نمیخواهی!
و این من هستم که بیصبرم و گاهی عجولانه ناسپاسی میکنم.
خدا یا! ذرهای از دریای صبرت را به من ارزانی دار تا پر از آرامش شوم:ای عزیزترین همراه زندگیام..
تقاضا برای چیزی کمتر از خدا به نظر بچهگانه میرسد.
هنگام دعا که رو به خدا میکنم هرگزنمیتوانم از او چیزهای دنیایی یاآسایش بخواهم.
زیرا در آن لحظات هیچ چیزبرتروبالاتر از عشق اونیست.
پس از خدا میخواهم که خودش را به من بدهد.
وقتی که او ازآن من است آنچه دارد به من تعلق میگیرد.
پس دیگر بینیاز هستم!..
به چیزی تبدیل میشوید که دوستش دارید
هر کس به چیزی تبدیل میشود
که به آن عشق میورزد.
اگر سنگی را دوست داشته باشد سنگ میشود.
اگر هدفی را دوست داشته باشد.
به آن هدف تبدیل میشود.
اگر به فردی عشق بورزد آن فرد میشود.
و اگر به خدا عشق بورزد خدایی میشود.
اینک انتخاب با خود شماست.
خیلی دلش گرفته بود.
آنروز کارش را زودتر به اتمام رساند وبه خانه آمد..
بیآنکه آبی به سرو رویش بزند دراز کشیدو لحظهای آرام به خواب رفت..
درخواب صدایی به اومیگفت:
هیچ کس تنها نیست
وقتی فکرمیکنی که هیچ کسی را نداری واز همه جابریدهای
کسی به تو فکرمیکند.بلندشو وصدایش بزن او به تو جواب میدهد.
پرسید:اوکیست؟من او رانمیشناسم..چطور صدایش بزنم؟
صداگفت:او از رگ گردن به تونزدیکتر است بلندشو نماز بخوان..
از خواب پریدوسریعا وضو گرفت ونماز خواند..
تازه نمازش تمام شدکه صدای زنگ درآمد..
باورش برایش سخت بود..کسی که قدرش را ندانست و از دستش داد.
حال که خدارا صدازد جوابش را داد
تابه امروز نمازش یک دقیقه هم به تاخیر نیفتاد..
چرا که باتمام وجود درک کردکه:
آری!هیچ کس تنها نیست..به شرط آنکه صدایش بزند..