تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

دوست یا دشمن؟

پرنده کوچکی در زمستان به سمت جنوب در حال پرواز بود.


آنقدر هوا سرد بود که پرنده یخ زد و داخل مزرعه‌ای بزرگ روی زمین افتاد.


زمانی که آنجا افتاده بود گاوی کنارش آمد و مقداری از مدفوع گاو روی پرنده ریخت.


چون داخل توده مدفوع خوابید کم کم گرم شد.او با خوشحالی آنجا خوابید .


وقتی بیدار شد از خوشحالی شروع به خواندن کرد.


گربه‌ای از آن نزدیکی می‌گذشت صدای آواز پرنده را شنید.گربه با دنبال کردن صدا متوجه شد که پرنده‌ای زیر توده مدفوع است.سریعا او را بیرون آورد و بلعید.


نکته:هرکس چیزی ناخوشایند به تو می‌دهد دشمن تو نیست و شرایط ناخوشایند می‌تواند نجات دهنده تو باشد.و هرکس که تو را از وضع بد و ناهنجار بیرون بیاورد دوست تو نیست و شاید هلاک تو در آن است .