یکی از کشاورزان انگلیسی همیشه شکایت داشت که زنش در کارهای کشاورزی به او کمک نمیکند.زنش بلاخره به دنبال کارهای کشاورزی شوهرش رفت و او را به کارهای خانه گماشت.
دهقان انگلیسی -برای آگاهی از حجم کارهای همسرش در خانه-در دفتر یادداشتهای روزانهاش کارهایی که در آن روز در خانه انجام داده بود چنین یادداشت کرد:
بازو بستن در برای رفت و آمد بچهها صدوشش بار!
-فریاد زدن«خفه شو دیوید»نودوشش بار!
-مداخله در کار بچههابرای جلوگیری از دعوای آنها نوزده بار!
-جواب دادن به زنگ تلفن نوزده بار!
-پخش لیوانهای شیر در میان بچهها سه بار!
-جواب دادن به سوالات بچهها یکصدو یکبار!
-دنبال بچهها دویدن به قدر چهار مایل و نیم!
-از دست دادن کنترل اعصاب چهل و پنج بار!
-و.......
و روز بعد.
کشاورز انگلیسی ماشین رختشویی را که زنش از مدتها پیش میخواست برایش خرید!!