تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

روزگار مسلمان مگر نداشت

زندانی که غیر از خدا در نظر نداشت


عمری شکنجه دیدو کس از او خبر نداشت


هر روز روزه بودو به هنگام شامگاه


جز تازیانه آب و غذای دگر نداشت


یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار


زندانی از عزیز تو مظلومتر نداشت


جسمش به تخت پاره و بر دوش چهار تن


 آن روز روزگار مسلمان مگر نداشت


ممنوع بود کسی به ملاقات او رود


یا آن شهید گشته به زندان پسر نداشت


جان داد به شکنجه ولی مصلحت چه بود


زنجیر را ز پیکر مجروح بر نداشت