امام حسن مجتبی(ع)فرمودند:
مردم چهار دستهاند:
دستهای از آنها اخلاق دارند ولی بهرهای از دنیا ندارند.
دستهای بهرهمندند ولی اخلاق ندارند.
دستهای نه بهرهای از دنیا و نه اخلاق دارند که اینها بدترین مردماند
ودستهای هم اخلاق دارند و هم از دنیا بهرهمندند و اینها بهترین مردماند
بخشیدن شادمانی به دیگران همان عشق است
و از راه عشق است که شادمانی رشد مییابد.
هر قدر بیشتر عشق بورزی شادمانتر میشوی
هر قدر بیشتر شادمان شوی,بیشتر عشق میورزی
این دو یکدیگر را تقویت میکنند
و در این میان
تو به وجودی منسجم و یکپارچه تبدیل میشوی
درد آدمی آن زمانی آغاز میشود که محبت کردن را میگذارند پای احتیاج
صداقت داشتن را میگذارند پای سادگی
سکوت کردن را میگذارند پای نفهمی
نگرانی را میگذارند پای تنهایی
و وفاداری را پای بیکسی
همه میدانند که حقیقت این نیست
اما
آنقدر تکرار میکنند که خودت هم باورت میشود
ما درطول زندگی خود,برای نیازی متقابل,افراد دیگر را برای کامل کردن
درسهای زندگی به خودجذب میکنیم.
اقوام ,دوستان و دیگران
به عبارت دیگرما پای دیگران را به زندگیمان باز میکنیم...
تا بخشهایی از وجودمان را که انکار کردهایم ببینیم.
زیبایی
نخستین بارقۀ الهی است
هنگامی که زیبایی را میبینی به یاد آور که در فضای مقدسی هستی
درچهرۀ یک انسان
درچشمان یک کودک
درگلبرگهای نیلوفریا در بالهای پرندهای در پرواز
در رنگهای یک رنگینکمان یادر سکوت یک صخره