شاید بهتر است از عقابها بیاموزیم.اغلب وقتی عقابی در آسمان پر میکشد
کلاغی پشت سرش پرواز میکندو سر به سر او میگذارد.
عقاب به جای ناراحتی آرامش خود را حفظ میکند.
او بالهای بزرگش را باز میکند و اوج بیشتری میگیرد.
و سپس به ارتفاعی میرسد که هیچ پرنده دیگری نمیتواند در آن ارتفاع پرواز کند.
کلاغ حتی نمی تواند درآن ارتفاع نفس بکشد.
در مواقعی دیده شده عقاب تا ارتفاع 20000 پا اوج میگیرد.
جایی که معمولا یک هواپیمای جت میتواند پرواز کند.
عقاب وقتی طوفانی از راه میرسد.در دل طوفان قرار نمیگیرد
به جای آن بال میگشاید و به نقطه ای می رود که دیگر اثری از طوفان در آن دیده نمی شود
عقاب نگران طوفان نیست از آن ناراحت نمی شود
.. میداند که راه گریزی وجود دارد
عقاب می تواند در دل طوفان هم پرواز کند
می تواند با طوفان بجنگد و علیه آن تلاش کند
اما میداند که خسته و فرسوده میشود
اما وقتی میداند که میتواند به فراسوی طوفان برود
چرا باید به خود زحمت بدهد و علیه طوفان مبارزه کند.؟
بسیاری از ماهمین کار را میکنیم
حال آنکه می توانیم آرام بگیریم و بسیاری از کارها را به خدا واگذار کنیم
اگر همیشه ناراحت باشیم و بخواهیم همه چیز زندگی خود را اصلاح کنیم
و مطابق میل خود درآوریم
اگر همیشه نگران سلامتی خود باشیم و نگران وضع مالی خود
رفتاری مانند کلاغ انجام می دهیم
مرتب زحمت میکشیم و پرو بال میزنیم
زندگی لزوما نباید به این شکل باشد چرا آرام نمیگیریم؟؟
هرقدر بیشتر مجبور باشید برای چیزی انتظار بکشید
وقتی در انتها به آن میرسید بیشتر قدرش را خواهید دانست.
هر قدر بیشتر مجبور باشید برای چیزی بجنگید
وقتی به دستش میآورید برایتان قیمتیتر خواهد بود.
و هر قدر بیشتر مجبور باشید درزندگیتان
مقابل رنج بردباری کنید مقصد تان شیرینتر خواهد بود.
همه چیزهای خوب
ارزش صبر و مبارزه را دارند.