تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

خودکشی

تصمیم خودمون رو گرفته بودیم.


پدر و مادرش به هیچ عنوان اجازۀ ازدواج ما رو نمی‌دادند.


با هم به بالای پل رودخونه رفتیم.خودکشی تنها راه وصال ابدی ما بود.


نم‌نم برف روی صورتمون می‌خورد و داغی اشکهامون رو قدری می‌گرفت.


اون گفت که نمی‌تونه دوری من رو تحمل کنه و می‌خواد اول بمیره..


چه چهرۀ زیبا و معصومی داشت,وقتی که ناگهان خودش روتوی رودخونه انداخت.


منم بلافاصله پس از اون یقۀ کتم رو دادم بالا و دستکش‌هام رو پوشیدم.


آخه هوا خیلی سرد بود!


حال و حوصلۀ خیس شدن نداشتم!


م.اسلامی