اشکال کار ما این است
که ما همیشه انسانهای موفق را به خاطر پیروزیهایشان به خاطر میآوریم.
نه شکستهایشان
ما ادیسون را به خاطر آن یک لامپ برقی که اختراع کرد به خاطر میآوریم.
نه به خاطر آن هزاران لامپی که سوخت و نتیجه نداد.
************************************
اگر در اولین قدم موفقیت نصیب ما میشد سعی و تلاش دیگر معنی نداشت
موریس مترلینگ
تقاضا برای چیزی کمتر از خدا به نظر بچهگانه میرسد.
هنگام دعا که رو به خدا میکنم هرگزنمیتوانم از او چیزهای دنیایی یاآسایش بخواهم.
زیرا در آن لحظات هیچ چیزبرتروبالاتر از عشق اونیست.
پس از خدا میخواهم که خودش را به من بدهد.
وقتی که او ازآن من است آنچه دارد به من تعلق میگیرد.
پس دیگر بینیاز هستم!..
پایدارترین روابط من رابطهام با خویشتن است.روابط دیگر میآیندومیروند.حتی ازدواجهایی که تا زمان مرگ پایدار میمانند.سرانجام به پایان میرسند.تنها فردی کهمیتوانم همیشه با او باشم خودم هستم.
بنابراین این رابطه چگونه است؟
آیا وقتی صبح از خواب بیدار میشوم از دیدن خودم خوشحال و مسرور میگردم؟
آیا من فردی هستم که دوست دارم با او باشم؟
آیا من از افکار خودم لذت میبرم؟
آیا من جسمم را دوست دارم؟
من درک کردهام همین که دعاهای از سر شوقمان ابراز میشود.
لازم است از آنها درگذریم ودر پاسخگویی به آنها به قدرت خداوند اعتماد کنیم.
او نیازهای ما را در تمام اوقات میداند و فقط منتظر درخواست ماست تا یاریمان دهد.
او تمام تواناییها را دارد تا دعاها را مستجاب کند.
وقتی که ما خواستی صادقانه تقاضا کنیم بدون شک به دست خواهیم آورد.
دعا کنید چنان که همه چیز به خدا بستگی دارد.
وکار کنید چنان که همه چیز به انسان بستگی دارد.
به چیزی تبدیل میشوید که دوستش دارید
هر کس به چیزی تبدیل میشود
که به آن عشق میورزد.
اگر سنگی را دوست داشته باشد سنگ میشود.
اگر هدفی را دوست داشته باشد.
به آن هدف تبدیل میشود.
اگر به فردی عشق بورزد آن فرد میشود.
و اگر به خدا عشق بورزد خدایی میشود.
اینک انتخاب با خود شماست.