تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

راهی برای رسیدن به آرامش

یک پیرمرد باز نشسته خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید.


یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش بود


.تا اینکه مدرسه ها باز شد.


در اولین روز مدرسه


 پس از تعطیلی کلاس ها سه پسر بچه در خیابان راه افتادند 


 ودر حالیکه بلند بلند  با هم حرف میزدند 


 هر چیزی که در خیابان  افتاده بود را شوت میکردند.


 و سرو صدای زیادی راه می انداختند .


این کار هر روز تکرار می‌شد و آسایش پیرمرد مختل شده بود.


این بود که تصمیم گرفت کاری کند.


روز بعد که مدرسه تعطیل شد دنبال بچه ها رفت و به آنها گفت: 


شما خیلی بامزه هستید


 و من از اینکه  میبینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم 


من  هم که به سن شما بودم همین کار را میکردم


حالا میخواهم لطفی در حق من بکنید


من روزی 1000 تومن به هر کدامتان میدهم که اینجا بیایید


 و این کارها را بکنید


 بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند


.تا اینکه چند روز بعد پیرمرد به سراغشان آمد و گفت:


ببینید بچه ها متاسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگیم اشتباه شده


 و نمیتوانم بیشتر از 100تومن به شما بدم از نظر شما اشکالی نداره؟


بچه ها گفتند100تومان؟


اگه فکر میکنی که مابه خاطر روزی 100 تومن


 حاضریم این بطریها رو شوت کنیم


 کور خوندی ما نیستیم.


و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد.



بهتر

اگر در شرایط سختی به سر می‌برید.


مایوس نشوید


روزهای بهتری در پیش است.






خداوند می‌خواهد شما بهتر شوید.


میخواهد آنچه را که گم کرده‌اید به دست آورید..


.می‌خواهد از آنچه دارید به شما بیشتر بدهد


.هر چه بیشتر به خداوند اعتماد کنید


به انسان بهتری تبدیل می‌گردید.


او افقهای شما را بسط می‌دهد.


و شما می‌توانید به انسان بهتری تبدیل گرید.



پروردگارا

پروردگارا


به من آرامش ده


تا بپذیرم آنچه را که نمی‌توانم تغییر دهم


دلیری ده


تا تغییر دهم آنچه را که می‌توانم تغییر دهم 


بینش ده تا تفاوت این دو را بدانم


مرا فهم ده


تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند



به خاطر من



چرا به خاطر من گریه می‌کنی آقا


منی که مایه‌ی ننگم برای مثل شما


فدای قلب رئوفت که نیمه شب تا صبح


برای عفو گناهم تو می‌کنی نجوا


منی که مایه‌ی ننگم برایتان یک عمر


اسیر بار گناه و لذایذ دنیا


شنیده‌ام شب جمعه تو بی‌قرار منی


و غافل از همه جا من اسیر خواب اما


اگر چه مایه‌ی ننگم اگر چه بد هستم


همین که نام تو را می‌برند در هر جا


دلم هوای تو را می‌کند نمی‌دانم


کدام گوشه برم این دل خرابم را؟



آدمهای نازنین




خدا یا!



همانطور که از تو بخاطر نعمت زندگیم سپاسگزاری میکنم.


برای نعمت آدمهای نازنینی که در طول این سفر سر راهم قرار داده‌ای


 نیز ممنونم.


برخی از آنها الهام بخش من بودند


باعث رشدم شدند .


مرا به چالش کشیدند.


دوستم داشتند و تشویقم کردند.


همه آنها یاریم کردند  تا بفهمم زندگیم چقدر زیبا و پر معناست 


من آنها رابسیار دوست میدارم



خدایا !


به آنها سلامت, امنیت ,ثروت, موفقیت, آرامش و شادی عطا کن


  و دعایشان را مستجاب فرما!



آمین.....