خدا حیدر چرا یاور ندارد
مگر قرآن تو کوثر ندارد
چرا پس زینبم مادر ندارد
صفای خانه حیدر کجایی
گل من یار من کوثر کجایی
شده ذکر یتیمان تو زهرا
بیا مادر بیا مادر کجایی
***
به پیشت تا سحر میمانم ای یار
سحر را من بر تو مهمانم ای یار
به من گفتی بخوان قرآن برایم
برایت هل اتی میخوانم ای یار
دل من عقدهای دیرینه دارد
هزاران داغ و غم در سینه دارد
به قبرت هم عدو رحمی ندارد
که از نام تو زهرا کینه دارد