تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

اگر براساس نقشه ای که من طراحی کرده ام پیش بروید مطمئنا خوشبخت می شوید

روز عجیبی است با حالتی خاص هر چه میل می کنم می گویم خدا یا شکراین سپاسگزاری خیلی فرق می کند..باخدا حرف می زنم.. می خندم ..از ته دل شکر نعمتش را به جا می اورموقت اذان سجاده را پهن می کنم وبه نماز می ایستم.نمی دانم در رکعت سوم چه شد که مرا دگرگون ساخت وگریه مجالم نمی دادگریه ام نه برای غم وملالهای روزگار بود بلکه فکر ناسپاسیهایم مرا از معبودم شرمسار می ساخت..تا به حال هر چه داشتم نمی دیدم و فقط نداشته ها را می دیدم زمانی مرا می فهمید که چنین حسی به سراغتان امده باشدمن تنها وسیله نگاشتنم که بنویسم...... 

معبودی است در اسمانها وزمین....معبودی است در قلب وجسم وجانمان که ما از او غافلیم/تا به حال به این فکر کرده بودی که چگونه خلق شده ای, چگونه رشد ونمو یافته ای.تا دیروز فکر می کردم می دانم که هستم..چگونه خلق شده ام..تمام اطلاعاتم سطحی بود چون در اعماق وجودم چیزی حک نشده بود /من بنده خاکی وسراپا الوده به گناه چگونه بخشیده می شوم..چه کارهایی را خوب می دانستم در صورتی که خدایم منع کرده بود...تا امروز فکر می کردم بهترینم ولی من ان نیستم که می پنداشتم.....من گنه کار وقتی با کوچکترین مشکلی از پا در می ایم مگر نمی دانم که خدایی است که گفته به من توکل کن...کارهایت را به من بسپار..پس چرا گوش ندادم پس چرا هر گاه به مشکلی بر می خوردم فکر می کردم خدا مرا دوست نداردکه مشکلات رایکی پس از دیگری فقط,فقط بر من وارد می سازدچرا غافل از این بودم که مشکلات برمن وارد می شود چون من خطاکار بر طبق نقشه الهی پیش نرفته ام...چرا میدانستم ولی از دانسته هایم استفاده نمی کردم..من نیاز به ورزش فکروروح داشتم تا خودم را بسازم اری خدابه ما گفته اگر بر اساس نقشه ای که من طراحی کرده ام پیش برویدمطمئنا خوشبخت می شویدپس اگر بدبختی است از جانب خودمان است نه خدا....                 [یکی از نوشته هایم در سال1390]