گفتم شبی به مهدی بردی دلم ز دستم....
من منتظر به راهت شب تا سحرنشستم...
گفتا چه کار بهتر از انتظار جانان...............
من راه وصل خود را بر روی تو نبستم.......
گفتم ببخش جرمم ای رحمت الهی........
شرمنده تو بودم شرمنده تو هستم.........
گفتا هزارنوبت از جرم تو گذشتم.............
پرونده تو دیدم چشمان خود ببستم