شب هنگام محمدباقر-طلبه جوان-دراتاق خودمشغول مطالعه بود
که به ناگاه دختری وارداتاق او شددر را بست و باانگشت به
طلبه بیچاره اشارهکردکه سکوت کند وهیچنگوید.