ماجرا مربوط میشود به غرق شدن یک کشتی که پر از مسافر بوده این کشتی به هر دلیلی که دلیلش مهم نیست غرق میشود و تمام سرنشینانش میمیرند به جز دو نفر که شانس میآورند و خودشان را هر جوری که شده به یک قایق کوچک نجات میرسانند.یکی از این دو نفر که پزشک خیلی مشهوری است از قضا توی کیف همراهش نسخه شفا بخشی را آورده که با آن میشود خیلی از مریضها را درمان کرد .مریضهایی که اگر دکتر معالجهشان نکند میمیرند.
اما مسافر دومی یک آدم معمولی است.مثل خیلی از آدمهای دیگر ..
او هیچ ویژگی خاصی ندارد که در موردش صحبت کرد.یعنی نه دکتر است, نه هنرمند,نه فوتبالیست ونه هیچ چیز دیگری..
اما موضوع مهم این است که توی آن قایق فقط مقدار کمی آذوقه وجود دارد که فقط برای یک نفر کافیست یعنی فقط یک نفر میتواند از آن غذا بخورد که زنده به ساحل برسد.اما اگر بخواهد آذوقه را نصف کند ویا به اصطلاح امروزی برای هم مرام بگذارند آن وقت ممکن است برای مدتی هر دو سیر شوند..
ولی چون آذوقه فقط برای یک نفر است . با نهایت تاثر و تاسف باید گفت:که اگر هر دو بخورند هر دو میمیرند..
ولی اگر یک نفر بخورد یک نفر میمیرد و کسی که غذا خورده زنده میماند.
خب ....چه باید کرد???؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لطفا نظر بدهید....با تشکر