چرا اینقدر سخت زندگی می کنیم؟

زنده بودن کافی نیست 

باید با عشق زندگی کنیم تا بفهمیم چقدر زندگی ساده ست ..

 زندگی نفسهای من و تو  است هر چقدر عمیقتر زندگی شیرین تر ...

  زندگی بستن یک چمدان است ..

برای رفتن به سفری که علاوه بر خوشیها, سختیهایی هم دارد...

و یا به قول سهراب زندگی شستن یک بشقاب است  :)

به همین سادگی :)

پس چرا اینقدر سخت زندگی می کنیم ؟؟؟؟

زندگی برایمان از کندن کوه هم سختتر است...

حرف نمی زنند, عمل می کنند

زندگی مانند زمینی است که تازه بر آن برف نشسته است.

تک تک گام ها نشان خواهد داد که کجا را برای راه رفتن انتخاب کرده ایم

و هرگز نمی توانیم جای گامهایمان را بپوشانیم.

صداقت

نیز بدین گونه است.ما یا صادق هستیم یا نیستیم

هیچ راه میانه ای  وجود ندارد.

هیچ صداقت نسبی وجود ندارد.

بزرگان راجع به شعار بالا صحبت نمی کنند

بلکه در زندگی به آن عمل می نمایند.

وقت تنگه

زندگی وقت کمی بود و نمی دانستیم

همه ی عمر دمی بود و نمی دانستیم

حسرت رد شدن   ثانیه های کوچک

فرصت مغتنمی بود و نمی دانستیم

تشنه لب عمر  به سر رفت و به قول سهراب

آب در یک قدمی بود و نمی دانستیم....

دنیا کوچیکه

روزا کوتاست

وقت تنگه

دلا خسته اند

حیفه روزا بیان و برن

به هم محبت نکنیم

حتی در حد یک سلام

یک لبخند و یک کلام…

سلام روزتون بخیر

بزرگتر از دیروز

 گاهی غمگینم گاهی شاد و این یعنی زندگی

اگر در مقابل سختیها و غمها بایستم پیروزم

 و اگر جا بزنم بازنده

ولی یادم باشد ناامید نشوم و دوباره آغاز کنم 

زندگی یعنی از دیروز درس بگیرم و امروز درس پس بدهم

زندگی یعنی امروز تلاش کنم و از دیروز بزرگتر شوم

یادمان باشد

زندگی یک پژواک است 

هرآنچه که می فرستیم,باز می گردد

هر آنچه که میکاریم,درو می کنیم

هر آنچه که می دهیم,می گیریم

هر آنچه که در دیگران می بینیم

در ما وجود دارد

یادمان باشد زندگی یک پژواک است 

همیشه به سمتمان باز می گردد