تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت
تــــــــرقـــی

تــــــــرقـــی

آغاز یک تغییر/گامی به سوی پیشرفت

مبارک باد



لطف خدا شامل به هنگام دعا شد

چون نام من مقبول قلب مرتضا شد


منّت سرم بنهاد از بهر کنیزی

تا همسرم سلطان دشت لاله ها شد


اول کسی بودم که در بیت حسینی

فرزند زیبایی به دامانم عطا شد 


 


تا اهل بیت از صورتش خورشید چیدند

در چشمشان پیدا جمال مصطفی شد


گفتند یا اُمّاه جایت هست خالی

امشب که زیباتر سرای هل اتی شد


در ماه پیغمبر گل پیغمبر آمد

الله اکبر چون علیِ اکبر آمد


در کودکی هم دلبر دلهای ما بود

زهرا صفت، حیدر جمال، احمد لقا بود


چون جده اش زهرا قدم می زد خرامان

او قاتل زینب میان کوچه ها بود


صوت اذانش مرده ها را زنده می کرد

دل از همه می برد از بس با خدا بود


وقتی که مُحرم می شد و احرام می بست

دیگر نبود اکبر که ختم الانبیا بود


احرام او در طوف کعبه دیدنی بود

لبیک از لعل لبش بشنیدنی بود


من امّ لیلایم که لیلا پروریدم

در دامنم یک سرو رعنا پروریدم


یعقوب ها را مات این دردانه کردم

من یوسفم را پاک و زیبا پروریدم


گفتند او آئینه ی روی رسول است

از جان خود شیرین تر او را پروریدم


دستور ها را من ز زینب می گرفتم

در مکتب او پور زهرا پروریدم


الله اکبر را به گوشش من سرودم

او را مؤذن بهر بابا پروریدم


یک لحظه غافل از علی اکبر نبودم

خدمتگذارش بودم و مادر نبودم


اکبر کریم خانه ی خون خدا بود

بر مادرش زهرا قسم او مجتبا بود


او سوره ی والعصر قرآن حسین است

زیرا عصاره بر تمام انبیا بود


در کربلا گر رحمت حق جلوه دارد

او رحمه للعالمین کربلا بود


او رحم کرد از کشتن دشمن حذر کرد

ورنه عدو معدوم در آن ماجرا بود


خُلقش عظیم و منطقش وحی الهی

الله اکبر در اذان نینوا بود


گر در عمل با امر او مشهور گردیم

روز جزا پشت سرش محشور گردیم


او سرور و مولا و سلطان دل ماست

فرمانده ی مطلق به سامان دل ماست


او قلب یاسین است و یاسین قلب قرآن

او معنی آیات قرآن دل ماست


یاد شهیدانی که از او فیض بردند

او بهترین الگوی ایمان دل ماست


گر از شهیدان به خون خفته بپرسی

گویند اکبر جان و جانان دل ماست


زیباتر از عرش و جنان و باغ رضوان

پائین پای قبر سلطان دل ماست


ای مرگ مهلت تا ببینم کربلا را

زائر شوم لیلای آل مصطفا را


– جواد حیدری